حقیقتی انکار ناپذیر وجود دارد که در تعلیم و تربیت امروزی ما دیوارهایی از باورهای غلط وجود دارد که محصور کننده هستند و به ما اجازه توسعه تعلیم و تربیت را نمی دهند. چند نمونه از این باور ها به شرح زیر است: -آموزش و پرورش باید به صورت انبوه و خط تولیدوار انجام شود. -در تعلیم و تربیت باید واحدها و بسته های استانداردی به عنوان مفاد آموزشی به بچه ها ارائه شود. -تصور اینکه کاری که در حال اجرایش هستیم بهترین و کامل ترین راه است. اما تا زمانی که این باورها پا برجا هستند چه اتفاقی می افتد؟ دانش آموزان در مدرسه به هم زنجیر می شوند که در این راه از سرعت و شور یادگیری افرادی کاسته می شود و محدود می شوند و عده ای محکوم به درک مفاهیمی بیشتر از توانشان می شوند. برای اینکه بخواهیم این دیوارها را بشکنیم چه باید بکنیم؟ آقای مجیدی این سخنرانی را برای پاسخ به این پرسش ارائه کرده اند.